ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت یازده
زمان ارسال : ۴۲۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
بایگان دستپاچه میشه! اون یهبار فروپاشی سامیار رو دیده بود. نمیخواد باز هم همون روزها تکرار بشه! سرد و خشکتر از قبل:
-خب، رفیقی چیزی! شمارهشون رو نداری؟
چیزی توی ذهنش جرقه میزنه! شمارهی دوست صمیمی برادرش رو میگیره ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هـ
۲۵ ساله 00این رمان عاشقانه نیست اصلا ؟